آدرینا احمدیآدرینا احمدی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

آدرینا عشق مامان آرزو و بابا مازیار

تحولی نو

سلام به جیگمیلی خودم آدرینا خانوم بالاخره شما هم مامانی شدی.وابسته شدی بمن و دیگه پیش کسی نمیمونی. اگر هم بمونی مداوم میگی ماما ماما ماما. من هم بعد گذروندن یه دوره شوک دارویی که همش بهم دلشوره داده بود تصمیم گرفتیم با 2تاخاله الناز ها بریم کلاس هیپ هاپ.مامان دانسر میشود...................... همین الان دستگیرت کردم داشتی یه تیکه فلز میخوردی هی بهت میگم چی میخوری تو دستت پرتقال رو نشون میدی میگی آم آم منم باور کردم ولی دیدم از دهنت صدای خوردن فلز به دندون میاد تازه فهمیدم منوگیر آوردی .خیلی بلا شدی. پستونکتو قایم میکنی منو وادار میکنی دنبالش بگردم.موذیییییییییییییییی اما خودت نمیدونی که چقدر شیرینی. راستی بگم از لغات ...
25 آذر 1391

تنها خوابیدن

سلام زمستونی اما گرمم به تو برفی خانوم خودم خانوم طلا بالاخره پس از جنگیدن زیاد با خودم و احساسم و مصلحت کردن با دوستان نی نی سایتی امشب جای خوابتو جدا کردم. بله،امروز با کمک بابایی تخت تورو که تو اتاق ما بود رو بردیم تو اتاق خودت. از ساعت 11 درخواست آیش(شیر)فرمودی و من بهترین فرصت دیدم تا بزارمت تو جات ،شیر رو خوردی و یکم با عروسک بازی کردی اما بعد شروع کردی به غرغر. من رو تخت نوجوان شما خودمو زدم به خواب،بعد از 20 دقیقه ای غر زدن دراز کشیدی و 5 دقیقه ای خوابت برد. اما نمیدونم تو همون اتاق بخوابم یا بیام پیش بابایی.دلم ناراحته ،آخه صبهها که بیدار میشدی میومدی تو بقل من میخوابیدی،از این به بعد تو تختت زندانی هستی. بم...
25 آذر 1391
1